این مقاله ضمن اشاره به مفهوم امنیتی سازی و امنیتی ساختن یک موضوع و تبیین روند پیشین امنیتی سازی پرونده هستهای ایران، درصدد تحلیل اقدام مشکوک بازرس آژانس بهعنوان نشانهی موجود در امنیتی سازی مجدد موضوع هستهای ایران است.
مقدمه
در روابط بینالملل، اگر امنیتی سازیِ یک موضوع، موفق عمل کند، آن پدیده از جریان امور عادی سیاسی جدا گردیده و وارد حوزه اضطراری میشود که بایستی با آن برخوردی فوری و قاطعانه داشت، مرور پرونده هستهای ایران نشان میدهد که این پرونده به موضوع امنیتی سازی دچار شد، کشورهای غربی و به سرکردگی آنان ایالاتمتحده آمریکا و رسانههای وابسته به آنها توانستند که موضوع هستهای جمهوری اسلامی ایران را به بحران هستهای ساختگی و امنیتی سازی شده در میان اذهان عمومی تبدیل نمایند و به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع دهند که نهایتاً این پروندهی امنیتی شده پس از سال ها کشمکش و مذاکره، در شکل توافقنامهای جامع تحت عنوان برجام، حلوفصل گردید.
ماه گذشته برخی رسانهها خبر دادند که در راستای نظارت بر برنامه هستهای ایران، طبق توافقنامه برجام، مسئولین ایرانی مانع از ورود یکی از بازرسان آژانس به سایت غنیسازی هستهای نطنز اصفهان در ایران شدهاند. متعاقب اعلام این خبر «جکی وولکات» نماینده آمریکا در سازمانهای بینالمللی و آژانس اتمی اعلام کرد که بازداشت موقت بازرس آژانس، «ارعاب بیدلیل» ناظران بینالمللی از سوی ایران بوده است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز در بیانیهای، رفتار ایران با بازرس این سازمان را غیرقابلقبول دانست. در بیانیه آژانس آمده است که ممانعت از خروج یک بازرس از کشور، بهویژه وقتیکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی به او دستور انجام این کار را داده غیرقابلقبول است و نباید اتفاق بیفتد.
گرچه سازمان انرژی اتمی ایران و سفیر ایران در آن سازمان، علت منع ورود بازرس آژانس به سایت نطنز را نگرانی از احتمال همراه داشتن مواد مشکوک عنوان داشته است و با بیان اینکه بهطورمعمول همه بازرسان و وسایل همراه آنان در بدو ورود به هر یک از سایتهای هستهای مورد تفتیش و کنترل قرار میگیرند، اما ظاهراً آژانس این توضیحات را از ایران نپذیرفته و درباره مثبت بودن تست مواد خطرناک برای این بازرس موافق نیست.
بر این اساس و با توجه به اهمیت بالای موضوع پیشآمده، این مقاله ضمن اشاره به مفهوم امنیتی سازی و امنیتی ساختن یک موضوع و تبیین روند پیشین امنیتی سازی پرونده هستهای ایران، درصدد تحلیل اقدام مشکوک بازرس آژانس بهعنوان نشانهی موجود در امنیتی سازی مجدد موضوع هستهای ایران است.
امنیتی سازی یک موضوع
مفهـوم امنیتـی ساختن یکی از کانونیترین مفاهیم در مکتب کپنهاگ است. این مکتب این ادعا را مـطرح مـیکند که هر موضوع خاصی مـیتواند غـیرسیاسی، سیاسی یا امنیتی سازی شود. ازلحاظ نظری هر مسئله عمومی را میتوان روی طیفی جا داد کـه از امـور غیرسیاسی کـه دولت بـا آن کـاری نـدارد و از هـیچ راه دیگـری هـم موضـوع بحـث و تصمیمگیری همگانی قرار نمیگیرد(تا امور سیاسی) کـه بخشـی از سیاستگذاری همگانی است و مستلزم تصمیمگیری و تخصیص منابع از سـوی دولت یـا بــه شــکل نادرتر نیازمند گونهای دیگـر از اراده جمعـی اسـت (تـا امـور امنیتـی) کـه هـمچـون تـهدیدی وجودی جلوه میکند که نیازمند اتخاذ تمهیدات اضطراری و انجام اقـداماتی در بیرون از مرزهای عادی رویه سیاسی را موجه میسازد کـشیده شـده است.
در اصل جایگاه یک مسئله روی این طیف ثابت و قطعی نیست، بسته به اوضاعواحوال، هـر مسئلهای میتواند روی هر بخشـی از طیـف جـای گیرد.(امیدی، مرادی فر، 1393: 126-127) یک موضوع زمانی غیرسیاسی است که موضوع کنش دولتها نیست و یا در مباحثات عمومی موردتوجه قرار نمیگیرد و زمانی سیاسی مـیشود کـه در چارچوب نظام سیاسی رسـمی یـک دولت مدیریت میشود. درواقع، یک موضوع سیاسی بخشی از سیاست عمومی است که مستلزم تصمیمگیری از سوی دولت و تخصیص منابع هست. درنهایت اینکه، یک موضوع زمانی در انتهای طیف امنیتی شدن قرار میگیرد کـه مـستلزم انجام کنشهای اضطراری و فراتر از روالهای سیاسی و استانداردهای دولت باشند (مجیدی، ثمودی پیله رود، 1393: 195) از دید مکتب کپنهاگ هر مسئلهای قابلیت امنیتی شدن را دارد به شرطی که بـتوان آن را بــه نقطهای رساند کـه در نقـش تهدیـد وجـودی پذیرفتـه شــود(عبدالله خانی،1389: 309)
اینکه چگونه یک فعالیت شکل امنیتی میگیرد باید اشاره داشت که در امنیتی سازی سه واحد تحلیل وجود دارد: «مرجع اشـاره». یـعنی چیزی که امنیتی سازی درباره آن صـورت میگیرد و یا چیزهایی که موجودیت آنها مورد تهدید قرار میگیرد. کنشگر امنیتی ساز بـه کنشگری گفته مـیشود کـه بابیان اینکه یکچیز یا همان «مرجع اشاره» به لحاظ موجودیت مورد تهدید قرارگرفته، بـه امنیتی سازی موضوعات میپردازد. معمولاً رهبران سیاسی، حکومتها، گـروههای لابـی و گـروههای فـشار ازجمله کـنشگرهای امنیتی ساز محسوب میشوند. کنشگران عملکردی، یعنی فعالیتهایی که آثار مهمی بـر امنیت دارد.(buzan,weaver:2003). امنیتی شدن یک موضوع سیاسی شده زمانی اتفاق میافتد که یک کنشگر امنیتی ساز موضوعی را بهعنوان یک تهدید وجودی. برای یک مرجع اشاره مطرح میکند... پسازآن، کنشگر امنیتی ساز بر ضرورت بهکارگیری تدابیر فوقالعاده تأکید میکند؛ تدابیری که فراتر از هنجارهای معمول در عرصه سیاسی است و باهدف بـرخورد بـا این تهدید به کار گرفته میشوند این مرجع اشـاره مـیتواند یک دولت، حاکمیت ملی، ایدئولوژی و هویتهای دستهجمعی باشد. از منظر نظریه امنیتی ساختن، بـازیگر امنیتـی سـاز نقش بسیار کلیدی و گستردهای بر عهده دارد و تـنها شرط حدوث امنیت بیان آن از سـوی بـازیگر امنیتـی سـاز اسـت.(عبدالله خانی،1389: 310)
روند و چگونگی امنیتی سازی فعالیت هستهای ایران
آنچه از رویهی پیشآمده بر پروندهی هستهای جمهوری اسلامی ایران مشاهده و برداشت میگردد، نشان از امنیتی سازی آن دارد. در بررسی مسئلهی هستهای ایران و بیان چگونگی آغاز روند امنیتی سازی این موضوع، مطابق با سه واحد تحلیل امنیتی سازی مکتب کپنهاگ، میتوان بیان داشت که کنشگر امنیت سازی در موضوع هستهای ایران، دولتهای غربی بهویژه ایالاتمتحده آمریکا و رسانههای تبلیغاتی در اختیار آنها بوده است، مرجع اشاره نیز در این تحلیل، موضوع صلح و امنیتی بینالملل و رژیم بهاصطلاح عدم اشاعهی تسلیحات کشتارجمعی بوده است، بدین ترتیب که غرب بهویژه آمریکا، با تبلیغات رسانهای بسیار، اینگونه به اذهان عمومی القا نمودند که برنامهی هستهای جمهوری اسلامی ایران، تهدیدکنندهی صلح و امنیت بینالملل و برخلاف موازین عدم اشاعهی سلاحهای کشتارجمعی است. در این تحلیل کنشگر عملکردی مؤثر بر امنیتی سازی موضوع هستهای ج.ا. ایران، گزارشهای آژانس انرژی اتمی و دبیر کل آن (البرادعی)، مبنی بر عدم شفافیت فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران و نیز شائبهی عدم همکاری ایران با این نهاد بینالمللی بوده است، درحالیکه جمهوری اسلامی ایران بیشترین همکاریها را با آژانس انرژی اتمی داشته و در مقطعی نیز پروتکل الحاقی را به خواست آژانس بهطور داوطلبانه اجرا نمود.
ارجاع پرونده به شورای امنیت و صدور قطعنامهها حاکی از این است که کنشگر امنیتی ساز با تبلیغات بسیار پیرامون مرجع اشاره نظیر حفظ صلح و امنیت بینالملل و تهدیدآمیز بودن فعالیتهای هستهای ایران، دیگر دولتهای تأثیرگذار در مناسبات بینالمللی را قانع نماید که مسئله هستهای ایران تهدید زا است. سرانجام و متعاقب ارجاع پرونده هستهای ایران، قطعنامههای شورای امنیت علیه ج.ا. ایران صادر گردید و بهاینترتیب مهمترین کنشگر عملکردی مؤثر که درواقع بهترین دلیل و البته لازمه اصلی برای امنیتی تلقی شدن برنامه هستهای ج.ا.ایران در نظام بینالملل بود، با تصویب قطعنامههای شورای امنیت علیه برنامه هستهای ج.ا. ایران، شکل نهائی به خود گرفت.
در تحلیل ابزارهای غرب در امنیتی سازی فعالیت هستهای ج.ا. ایران، در ابتدا باید به اپوزیسیون (منافقین) و ادعاهای آنها نسبت به برنامه هستهای ج.ا.ایران اشاره داشت که این اظهارات درواقع ابزار و گام اول در آغاز امنیتی سازی موضوع هستهای ایران بوده است، چنانچه بیان گردید، پرونده ایران در آژانس با بهانه واهی انحراف از فعالیتهای هستهای سمت فعالیتهای غیرمجاز، آنهم بر اساس ادعای گروهک تروریستی منافقین از حالت عادی خارج گردید و حالت ویژه به خود گرفت. به دنبال آن، بازیگران غربی بهویژه آمریکـا در راستای امنیتی سازی فعالیت هستهای ایران، تهدید هستهای ایران را در فـضای بـین ذهنی سایر کشورها و افکار عمـومی جهـانی برسـاخته و بزرگنمـایی نمودند و بهتبع آن رسانههای غربـی نیز بـا بهکارگیری واژگان و عبارات، برنامه هستهای ایران را برجسته نمودند. علاوه بر بازیگران غربی، آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز، نقش ویژهای در بزرگنمایی برنامه هستهای ایران در اذهان و ایجاد زمینهای امنیتی داشته است و در این راستا میتوان به کـنش کلامی آژانس بینالمللی انرژی اتمی علیه فعالیت هستهای ایران و قطعنامههای آژانـس علیه برنامه هستهای ایران اشاره داشت. کنش کلامی آژانس اینگونه بود که از واژگان و عباراتی حاوی بار منفی برای بزرگنمایی برنامه هستهای ایران استفاده مینمود. آژانس بهعنوان بازیگر امنیتی ساز با استفاده و انتخاب مکرر از واژگانی نظیر شک و تردید، تعلیق، قصور و پنهانکاری و... این برنامه را بهمثابه تهدید و ناامنی جهانی جلوه داد. شورای حکام آژانس نیز بهعنوان مـرجع مـهم صـدور قـطعنامـه، از سـال ٢٠٠٣ چندین قطعنامه در مورد فعالیت هستهای جـمهوری اسـلامی ایـران تصویب و در قطعنامههای تصویبشده خود، ایران را بارها موردانتقاد قـرار داده اسـت. (گلشن پژوه،1387: 81-82).
درمجموع نوع کنش کلامی همراه با قطعنامههای شورای حکام آژانس انرژی اتمی، سبب برجسته شدن برنامه هستهای ج.ا.ایران گردید چراکه این نوع بزرگنمایی و تهدید جلوه دادن فعالیت هستهای در اذهان مخاطبان بسیار مهمتر از وجود پدیده عینی تهدیدآمیز بوده است.
درمجموع، ابزارهایی نظیر منافقین، جاسوسان غرب در قامت بازرسان آژانس انرژی اتمی، جـنـگ رسانهای غـرب علیـه فعالیـت هستهای جمهوری اسلامی ایران و تبلیغات و فضاسازی خـبری رسانههای غربی علیه آن و نیز اقدامات رسانهای و تبلیغاتیِ آن پس از گزارشهای آژانس انرژی اتمی، قطعنامههای شورای حکام و نیز قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران، موجب گردید که افـکار عـمومی جهان، به سمت امنیتی ساختن این فعالیت سوق یابد و بدین ترتیب پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران که در اصل ماهیتی حقوقی و فنی داشت، به وضعیت امنیتی تبدیل گردید.
بازرس مشکوک آژانس، نشانهای بر امنیتی سازی مجدد هسته ای
بررسی نحوه عملکرد بازرسان آژانس انرژی اتمی در قبال ایران، نشان از بحران سازی و امنیتی سازی موضوع هستهای ج.ا. ایران از سوی این بازرسان آژانس درگذشته دارد، بازرسانی که به اذعان مقامات آمریکایی بهعنوان ابزارهای اطلاعاتی ایالاتمتحده عمل مینمودند، چنانچه در سال 1391 «جی کارنی» سخنگوی وقت کاخ سفید بابیان اینکه آمریکا برنامه هستهای ایران را زیر نظر دارد، اشاره نمود که بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی چشمهای ما هستند.
بازرسانی که در مأموریتهای بازرسی خود در ایران، عمدتاً، درخواستهای بازدید از مراکز حساس جمهوری اسلامی را طلب مینمودند و نتیجه بازرسیهای این افراد نیز عمدتاً از مراکز اطلاعاتی غرب و رژیم صهیونیستی سر درمیآورد که یکی از نتایج این جاسوسی در قالب بازرسی، ترور دانشمندان هستهای ج.ا. ایران است،
بههرحال اکنونکه برنامه هستهای ایران بهوسیله توافقنامهای جهانی حلوفصل گردیده است و مطابق با این توافق، نظام نظارتی از سوی بازرسان آژانس بر برنامه هستهای ایران اعمال میگردد، جلوگیری ایران از ورود بازرس آژانس به تأسیسات هستهای نطنز، بهعنوان موضوعی قابلبررسی در شورای حکام آژانس انرژی اتمی مورد توجه قرارگرفته است. کاظم غریب آبادی سفیر و نماینده دائم ایران نزد سازمان ملل و سایر سازمانهای بینالمللی مستقر در وین، در توضیح علت این اقدام از سوی ایران این گزارش را به شورای حکام آژانس ارائه داده است. در 28 اکتبر 2019 گروهی از بازرسان برنامه بازدید از سایت هستهای نطنز را داشتهاند. مطابق رویههای معمول نیز همواره فرآیند بازرسی معمولی در ورودی مجموعه انجام میشود که شامل استفاده از دستگاههای تشخیص شیمیایی ویژه برای کشف طیفی از مواد انفجاری که حاوی نیترات هستند، میباشد. در حین انجام فرآیند بازرسی معمول، آلارم دستگاه تشخیص بر روی یک فرد معینی روشن شد که تیم امنیتی این فرآیند را مجدداً چند بار تکرار کرد و نتایج، هر بار برای یکی از بازرسان یکسان بود. طبق گزارش، تنها یکبار از تجهیزات کنترلی استفاده نشد، بلکه در محیطهای مختلف از این تجهیزات استفاده شد و سنجشهای مکرر با استفاده از تجهیزات تشخیصدهنده مختلف، نتایج یکسانی را نشان داده است؛ بنابراین، هیچ شکی وجود ندارد که برخی مواد مشکوک در این حادثه وجود داشته است، حتی وقتیکه برای کیفدستی بازرس مربوطه استفاده شد اما مجدداً آلارم و هشدار داده شد.
مرور گزارش موضوع پیش آمده نشان میدهد که بازرس آژانس چه عمداً و چه سهواً با خود مواد غیرمجاز و آلودهی هستهای همراه خود داشته و قصد واردکردن این مواد را به تأسیسات هستهای ایران داشته است و مقامات ایرانی نیز بهخوبی این مسئله را از طریق دستگاههای هشداردهنده متوجه شدهاند و از آن ممانعت نمودهاند. با اینحال و با ارائه گزارش مبسوط نماینده ایران به آژانس، شورای حکام آژانس جلسهای غیرعلنی را برای بررسی یک موضوع پادمانی و همچنین وضعیت این بازرس آژانس در ایران، برگزار نمود.
تکته اینجاست که برگزاری هر نوع نشست غیرعلنی در شورای حکام برای بررسی دو موضوع عادی که بههیچوجه وصف فوری ندارند، رسمیتی ندارد، لذا این اقدام شورای حکام موردانتقاد برخی کشورها قرار گرفت.
در مجموع با نظر به اینکه جاسوسان ِبازرس یا بازرسانِ جاسوس آژانس انرژی اتمی و گزارشهای مغرضانه آنها، همواره یکی از ابزارهای در اختیار غرب در روند بحران سازی و امنیتی سازی پرونده هستهای جمهوری اسلامی ایران درگذشته بوده است و با توجه به اینکه درگذشته نیز گزارشهایی را درباره خرابکاریهای هستهای در ایران از سوی نهادهای اطلاعاتی غربی داشتهایم، بنابراین تحلیل اتفاقات پیرامونِ بازرس آژانس و بلافاصله برگزاری جلسه غیر علنی پیرامون آن در شورای حکام آژانس ، بهعنوان نشانهای بر امنیتی سازی مجدد موضوع هستهای ایران از سوی غرب، تلقی گردد.
بهعبارتدیگر دقت بر گزارش اتفاقات پیرامون بازرس آژانس در ایران، ذهن هر تحلیلگری را به سمت امنیتی سازی مجدد برنامه هستهای از سوی غرب، سوق میدهد.
نتیجهگیری
بررسی روند امنیتی شدن موضوع هستهای، منجر به شناخت طراحی راهبردهای امنیتی در برابر تهدیدات امنیتی و شناخت امنیتی سازی های مشابه دشمنان در آتی و همچنین قدرت تشخیص موضوعات امنیتی و غیرامنیتی از هم در سطح کلان و خرد تصمیمگیری برای کشور گردد. همانگونه که اشاره گردید در سالهای گذشته مجموع ابزارهایی نظیر اپوزیسیون، جاسوسان غرب در قامت بازرسانِ آژانس، کنش کلامی مغرضانه آژانس، تبلیغات رسانهای غـرب و قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران مجموعاً موجب گردیدند که افـکار عـمومی جهان به سمت امنیتی سازی فعالیت هستهای جمهوری اسلامی ایران سوق یابد.
اکنون، برای امنیتی سازی مجدد مسئلهی هستهای ایران و یافتن بهانهای برای فرستادن پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل متحد لازم است که مطابق با سه واحد تحلیل امنیتی سازی مکتب کپنهاگ، کنشگر امنیت ساز؛ (شامل دولتهای غربی بهویژه آمریکا و رسانههای تبلیغاتی در اختیار آنها) و مرجع اشاره (منظور صلح و امنیت بینالملل و نظام پادمانی و نظارتی پذیرفتهشده از سوی ایران در توافقنامه برجام) و کنشگر عملکردی مؤثر بر امنیتی سازی (گزارشهای آژانس انرژی اتمی و بازرسان آن) هماهنگ با یکدیگر، علیه برنامه هستهای ایران عمل نمایند.
بر این اساس و با توجه نشانههای موجود این احتمال وجوددارد که سناریوی امنیتی سازی هستهای ایران مجدداً در دستور کار قرارگرفته است. با این احتمال وظیفهی سنگینی که سازمانهای اطلاعاتی و حراستی جمهوری اسلامی ایران در مقطع فعلی بر عهدهدارند، این است که مراقب باشند، بههیچعنوان بهانهای به آنها داده نشود تا در امنیتی سازی موفق عمل نمایند.
بر دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی ایران لازم است که مانع از آن شوند که یکنهاد بینالمللی (آژانس) و بازرسانش بهعنوان ابزاردست ایالاتمتحده و متحدانش عمل نماید، جمهوری اسلامی ایران باید از آژانس تقاضا نماید که بازرسان، از کشورهای بی طرف و البته غیر غربی انتخاب شوند و البته سازوکار انتخاب بازرسان نیز شفاف شده و درباره انتخاب آنها با اعضای آژانس مشورت گردد.
بر دستگاه دیپلماسی کشور لازم است، به آژانس و کشورهای غربی تذکر دهند تا از بزرگنمایی این موضوعات عادی: (منع ایران از ورود بازرس مشکوک) و متعاقباً جلسه پیرامون این قبیل موضوعات که از طریق تعاملات عادی و روتین ایران و آژانس قابلحل هستند (که در واقع بهمنظور امنیتی سازی مجدد موضوع هستهای ایران صورت می گیرد)، خودداری نمایند و به روال حقوقی و دیپلماتیک جاری پایبند باشند، در غیر این صورت میتوان گفت که آژانس از آنچه در ورای موضوع پیشآمده در خصوص بازرس مربوطه صورت گرفته، باخبر بوده و در این صورت ایران باید روند همکاریهای خود را با آژانس کاهش داده و از ورود بازرسان آژانس که روزانه از مراکز هستهای ایران بازدید مینمایند، جلوگیری نماید.
منابع :
- علی عبداله خانی ، نظریه های امنیت ، تهران ، موسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران ،(١٣٨٩) چاپ اول .
- علی امیدی، سعیده مرادی فر،((برسازی امنیتی فعالیت هسته ای ایران))فصلنامه سیاست جهانی زمستان 1393 - شماره 10ص126
- محمد رضا مجیدی، علی رضا ثمودی پیله رود، ((تلاش های رژیم صهیونیستی برای برسازی برنامه هسته ای ایران به عنوان یک تهدید امنیتی))،پژوهش های انقلاب اسلامی پاییز 1393 - شماره 10 صفحه 195
- مـحمود رضـاگـلشن پژوه،((پرونده هسته ای ایران روندها و نظرها))، جلد چهار، تهران : مـوسسه فـرهنگی مطالعاتی و تحقیقاتی بین المللی ابرار معاصر تهران ، (١٣٨٧)، چاپ نخست .ص 81-82
- Buzan Barry & Ole Waever (2003), Regions and Powers: The Structure of International Security, New York: Cambridge University Press
استفاده از مطالب با ذکر منبع آزاد است.
متون سیاستی منتشر شده در شمس، بیانگر دیدگاه نویسندگان بوده و لزوما نظر این شبکه نیست.