تمام کارشناسان و خبرگان آب، مسائل و مشکلات آب کشور و راهحلهای آن را بهخوبی میدانند؛ و بر ضرورت و لزوم استقرار مدیریت یکپارچه منابع آب (IWRM) اتفاقنظر کامل دارند؛ اما مشکلات کمی و کیفی آب یکشبه پایان نمییابند؛ زیرا نتیجه رفتار و اقدامات ما در طول سالهای دراز گذشته بوده و اصلاح آن (به مصداق آیة شریفه: «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ») نیازمند تغییر در درک و نگرش جامعه نسبت به آب و مدیریت آن است. متأسفانه به علت عدمکفایت تجربههای پیشین IWRM، تاکنون چارچوب جامعی متناسب با شرایط ایران، برای پیادهسازی مدیریت یکپارچه منابع آب تبیین نشده است.
تمام کارشناسان و خبرگان آب، مسائل و مشکلات آب کشور و راهحلهای آن را بهخوبی میدانند؛ و بر ضرورت و لزوم استقرار مدیریت یکپارچه منابع آب (IWRM) اتفاقنظر کامل دارند؛ اما مشکلات کمی و کیفی آب یکشبه پایان نمییابند؛ زیرا نتیجه رفتار و اقدامات ما در طول سالهای دراز گذشته بوده و اصلاح آن (به مصداق آیة شریفه: «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ») نیازمند تغییر در درک و نگرش جامعه نسبت به آب و مدیریت آن است. متأسفانه به علت عدمکفایت تجربههای پیشین IWRM، تاکنون چارچوب جامعی متناسب با شرایط ایران، برای پیادهسازی مدیریت یکپارچه منابع آب تبیین نشده است.
بایستی توجه کرد که IWRM یک فرآیند مستمر است که در «پارادایم پایداری» ریشه دارد و تنها پیادهسازی صحیح و کامل IWRM، دستیابی به وضع مطلوب را تضمین میکند. پایش، بهمنظور جلوگیری از انحراف برنامهها، بخش مهمی از این فرآیند تلقی میشود. علاوه بر این، IWRM نوعی «مدیریت تطبیقی» است که به پویایی سامانههای اقتصادی، طبیعی، سیاسی و اجتماعی توجه داشته و با تحلیل همه عواقب محتمل، مستمراً مسائل و مشکلات را شناسایی کرده و روشهای مدیریتی را با این پویایی سازگار میسازد. مدل مارپیچی ارائهشده توسط UN-WATER برای IWRM دارای چهار مرحله است (شکل1). در هر چرخش، نخستین مرحله «شناسایی» مسائل و مشکلات از دیدگاه کلیه گروداران (ذینفعان) آب است. مرحله دوم «مفهومسازی» است؛ یعنی فضای نهاد آب تحت شرایط محلی (محیط طبیعی و محیط انسانی) باید مفهومسازی گشته و بر اساس آن چارچوب برنامهریزی آب تبیین شود. مرحله سوم «هماهنگی و برنامهریزی» است. بهترین شیوه این کار «مدیریت راهبردی» با مشارکت تمامی گروداران است که منتهی به برنامههای عملیاتی خواهدشد؛ برنامههایی که با توجه به اصل «توالی» و «تناسب» فعالیتها تنظیم میشوند. در انتها، مرحلة «اجرا، نظارت و ارزیابی» قراردارد. در چرخش دوباره، فرایند IWRM مجدداً تکرار میشود و بهبود مستمر را موجب خواهدشد. مسلماً پیادهسازی اینچنین فرآیندی نیازمند توسعه ظرفیتها در سطوح گروداران، کارشناسان و بهویژه مدیران است. درهرحال، پیادهسازی برنامههای تحول به دلیل مقاومتهای اجتماعی-سیاسی، زمانبر هستند.
مدیریت یکپارچه منابع آب نیازمند معیارهایی برای جلوگیری از انحراف برنامهها در امتداد پایداریاست. در بسیاری موارد معیارهای «بهرهوری»، «عدالت» و «پایداری» برای این کنترل برگزیده میشوند. منظور از بهرهوری نهتنها «کارایی اقتصادی»، بلکه «مطلوبیت» نیز هست؛ یعنی به لحاظ تخصیص آب و منابع مالی، بایستی بیشینة کارایی و مطلوبیت حاصلشود. منظور از عدالت، دسترسی همه به آب با کمیت و کیفیت کافیاست. منظور از پایداری، پایداری محیطزیستی و جلوگیری از اثرات تخریبی بر سامانههای طبیعی (ازجمله منابع آب) است بهنحویکه نسلهای بعدی نیز بتوانند از آنها استفاده کنند.
هماکنون دشت مشهد نیز از مشکلات و محدودیتهای کمی و کیفی منابع آب رنج میبرد. دشت مشهد جزو حوضه آبریز کشف رود و در شمال استان خراسان رضوی واقع میباشد (شکل2). این دشت، با توجه به موقعیت جغرافیایی حساس و میزان دسترسی به منابع آبی، در وضعیت ایده آلی قرار ندارد. بهعلاوه، اقدامات نادرست و مخرب انسانی نظیر بهرهبرداریهای نادرست، مدیریت نامتوازن و اقدامات مخربی نظیر ورود پسابهای آلوده و فاضلاب به آبهای زیرزمینی ورود مواد سمّی به محیطزیست، هدررفت آب در بخشهای مختلف کشاورزی، خانگی، شهری و ...، بهرهبرداری بیشازحد از منابع آبهای تجدید ناپذیر، کشاورزیهای بدون برنامه و عدم توجه به آمایش سرزمین و الگوی کشت، توسعه نامتوازن و ناپایدار و ...، نیز بر شدت این تنش افزوده است. بدیهی است در کنار مخاطرات انسانی، مخاطرات طبیعی نظیر سیل، خشکسالی، تغییر اقلیم و ... نیز شرایط را دشوارتر میسازد.
شکل 2- نمایی از دشت مشهد و موقعیت آن در شمال شرق ایران
همانطور که گفته شد، افزایش جمعیت دشت مشهد و توجه به توسعه کشاورزی و صنعتی در این دشت، منجر به استفاده فزاینده از منابع آبهای سطحی و زیرزمینی برای تأمین تقاضا گردیدهاست. این استفاده فزاینده منجر به تشدید روند نزولی سطح آبخوان دشت مشهد شده است (شکل 3). این روند نزولی در سطح آب زیرزمینی باعث شدهاست که دشت مشهد یک دشت بحرانی محسوبگردد. این در حالی است که از سال 1347 که افت سطح آب زیرزمینی در دشت مشهد مشاهدهشد، این دشت از طرف امور آب وزارت نیرو، ممنوعه اعلامشد. بااینوجود افت سطح آب زیرزمینی کماکان ادامه پیداکردهاست. درنتیجه نگرانیها از بابت تأمین آب شرب و بهبود منابع آب زیرزمینی تشدید شده است.
شکل 3- تغییرات حجم مخازن آب زیرزمینی استان تا انتهای سال آبی 90-1389
باور عمومی آن است که عبور از بحران آبی موجود تنها با مدیریت مشارکتی امکان پذیر است. درنتیجه، در حال حاضر «هماندیشی نخبگان و خبرگان دانشگاهی، اجرایی و صنعت» تحت عنوان «تدبیر آب مشهد» با حمایت استانداری، آب و فاضلاب مشهد، آب منطقهای خراسان رضوی در حال وقوع است. این فعالیت، تلاشی برای ایجاد «همگرایی و اجماع» در امتداد «مدیریت یکپارچه منابع آب» است؛ که بر اساس تجربة «استقرار مدیریت راهبردی منابع آب در استان خراسان جنوبی» (طی سالهای 89 لغایت 91) صورت میپذیرد. در گام نخست این نشستها، ابتدا دغدغههای گروداران استخراج و دستهبندی شد. موضوعات دستهبندیشده پیشنیاز تولید «راهبردها» و متعاقباً تدوین «چشمانداز» هستند. در انتها، پس از تنظیم سیاههای از سیاستهای اجرایی در ابعاد زمانی کوتاه، میان و بلندمدت، «نقشه راه» استقرار مدیریت یکپارچه منابع آب ترسیم خواهدشد. فرآیند نشستهای «تدبیر آب مشهد» در شکل (4) نمایش دادهشده است.
شکل4- چارچوب فرآیند تدوین برنامه راهبردی
بعلاوه در گام نخست، گروداران حاضر در نشست بر روی مندرجات جدول زیر توافق کردند:
منظور از C مصارف آبیاست که معادل تفاضل آب برداشتی و آب برگشتی میباشد؛ و منظور از RW مقدار تجدید پذیری منابع آب است. درنهایت گام اول با تصویب بیانیه «چشمانداز» و تبیین «اهداف» آن به شرح زیر به اتمام رسید:
در این مرحله نوبت به تعیین سیاستهای کلان میرسد. برای آسانی کار جدولی تهیه و بهتمامی اعضاء جلسات کارشناسی تدبیر آب مشهد داده شد و درخواست شد تا هر عضو ذیل اهداف مرتبط با تخصص و تجربه خودش تعدادی سیاست کلان پیشنهاد دهد. همچنین از اعضاء خواستهشده تا در صورت تمایل، برای هر سیاست کلان پیشنهادی یک سازمان مسئول و تعدادی سازمان همکار (از میان سازمانهای ذیربط و ذیدخل در موضوع) معرفی کنند.
در جلسات آینده، سیاستهای کلان به تصویب میرسند و بر اساس آنها موارد زیر بهطور موازی پیگیری شده و به انجام میرسند:
1- ترسیم «نقشه راه» مبتنی بر توالی و تناسب سیاستهای کلان (نمایش پیشنیازیها، هم نیازیها، ...)
2- تدوین ماتریس مسئولیت–اقدام (تصویر پیوست)
3- تعیین سیاستهای اجرایی ذیل هر سیاست کلان (با روش مهندسی ارزش) و تصمیمگیری در مورد مقادیر هدف سیاستهای اجرایی برای افقهای 1395، 1400 و 1420 (تعیین دوره زمانی سیاستها)
استفاده از مطالب با ذکر منبع آزاد است.
متون سیاستی منتشر شده در شمس، بیانگر دیدگاه نویسندگان بوده و لزوما نظر این شبکه نیست.